پهن شد سفره ی افطار همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
گفته بودند به ما سخت نمی گیری تو
همه دیدند چه اسان همه را بخشیدی
این گنه کاری امروز مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم انهمه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمه ی شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره می خورد ولی تا گفتم
جان اقای خراسان همه را بخشیدی
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4